بر خلاف بازاریابی که تحت تأثیر مسائل فرهنگی است و تعاریف زیادی در این زمینه وجود دارد، در زمینه بازارگرایی شاهد چنین گستردگی تعریفی نیستیم و کمتر تحت تأثیر مسائل فرهنگی قرار گرفته است. کوششهای ابتدایی افرادی مانند فلتن و مک کیتریک(1957) و بعد از آنها کاتلر(1994) تأثیر زیادی بر گسترش مفهوم بازارگرایی داشته است. اصولا چهار تعریف اصلی تا کنون برای بازارگرایی ارائه شده است:
1- بازارگرایی عبارت است از ایجاد اطلاعات حاصل از بازار در کل سازمان درباره نیازهای جاری و آینده مشتریان، توسعه و انتقال این اطلاعات و استعداد در سراسر سازمان و پاسخگویی به آن در تمام سطوح سازمان.
2- بازارگرایی از سه جزء رفتاری تشکیل شده است: مشتریمداری، رقیبگرایی و هماهنگی و تبادل اطلاعات بین واحدها همراه با دو نوع تصمیمگیری، تمرکز بر بلند مدت و سودآوری.
3- بازارگرایی شامل مجموعهای از باورها و اعتقادات است که مشتریان را در مرکز توجه قرار میدهد تا سودآوری بلند مدت شرکت را فراهم سازد. البته این به معنی توجه نداشتن به سایر ذینفعان مانند مالکان، مدیران و کارکنان نیست.
4- بازارگرایی شامل مهارتهای عالی و برجسته در درک و ی نیازها و خواستههای مشتریان است.
کیت رینهارد، مدیرعامل شرکت نیدهام هارپر ورلدواید می گوید:
من چاپ را دوست دارم زیرا استفاده از آن آسان است.
چرا که چاپ پیش از اینکه واژهای برایش بیافرینیم، بیش فعال بود.
تلویزیون این جعبه جادویی و دوست داشتنی عالیست، اما با شما رو در رو گفتگو میکند و با همه جذابیتش، اگر منصفانه بگوییم هنوز رسانهای منعطف است.
آن را روشن میکنید و میتوانید به تماشای این کانال یا کانال دیگر بنشینید.
اما نمیتوانید که نیمه شب یا روز بعد یا هر زمان دیگری به زمان گذشته برگردید.
نمیتوانید تصویری از آن را جدا کرده و به دوستتان بدهید.
درست نقطه مقابل چاپ
در سال 2002 کتابی با نام مهارت های کاربردی توسط انجمن بازرگانی استرالیا به چاپ رسید که مورد توجه بسیاری از صاحبان مشاغل و کسب و کار بود.
«مهارتهای کاربردی»، در بر دارندهی همان مهارتهایی است که به عنوان مهارتهای عمومی شناخته شده است. این مهارتها، به تواناییهای عمومی و یا هر توانایی مهارتی و اصلی هم اشاره دارد.
آنچه این مهارتها را شامل میشود. تواناییها و مهارتهای غیرفنی هستند که نقش مهمی در مشارکت موثر افراد در فضای کاری دارند.
در این زمینه باید به دو عامل توجه کرد:
1- کیفیت
2- جذابیت
روشهایی برای حفظ رضایت مشتری در بازار وجود دارد که مورد تاکید قرار گرفته است:
1- آگاهی از روشهای موجود
2- تمایل برای بهرهگیری از اندیشههای نو
3- توجه با نکات جزئی
4- پشتکار و سختکوشی
1- موفقیتهای خود را به عموم مردم بشناسانید. برای این کار استفاده از نشریات تجاری، استفاده از آگهی تبلیغاتی، نشان دادن عکسهایی از مشتریان جدید و ارائه محصولاتی از شرکت و آگهیهای اینترنتی کارساز میباشد.
2- در فهرست تلفن و کارت و پوسترهای تبلیغاتی و تقویم سال و دفترچه یادداشت و سوئیچ و خودکار و… محصولات خود را ارائه دهید.
3- منزل به منزل بروشورهای خود را ارائه دهید. این کار را میتوانید با ارائه آگهیهای کوچک انجام دهید.
4- فهرستی از افراد و موسسههایی که فکر میکنید احتمالا مشتری شما خواهند شد تهیه کرده و با آنها مکاتبه کنید.
5- برای هر فروشی بدون تقاضای مشتری بهایی کم کنید.
6- در حمل کالا به مشتریان خود کمک کنید.
7- کالا و خدمات خود را با ذکر قیمت دقیق عرضه کنید
8- با هر فروشی چیزی را به عنوان نمونه کالا (اشانتیون) به مشتری بدهید
9- خطوط کامپیوتر خود را برای ردوبدل کردن اطلاعات و خرید و فروش تقویت نمایید.
10- برای جذب مشتری از افرادی استفاده کنید که مردم را دوست داشته باشند برای رسیدن به چنین بینشی، طرز کار کارکنان خود را با مشتریان به دقت موردتوجه قراردهید.
پس از خلق هر تبلیغی، اولین و بهترین تصوری که به ذهن ما میرسد، چگونگی استفاده بهینه از آن است. در این زمینه، سئوالات زیادی مطرح میشوند: چه افرادی مهم هستند؟ چگونه با آنها تماس برقرار کنیم؟ در چه زمانی و چه مکانی میتوانیم تبلیغات خود را در اختیار آنها قرار دهیم؟ این ارائه تبلیغات، چه مقدار برای ما هزینه دارد؟
سئوالات فوقالذکر و سئوالات متعدد دیگر، سئوالات و مسائل مهمی هستند که باید مورد توجه قرار گرفته و در مورد پاسخگویی به آنها تصمیمات مناسبی اتخاذ شوند. مهمترین مسئلهای که باید مورد توجه قرار گیرد، ارائه تبلیغات به شیوهای کاملا موثر و مقرون به صرفه است، به طوری که بیشترین تاثیر را بر مخاطب داشته باشد.
اکثر منتقدین، طراحی رسانهای را نوعی بازی و محاسبه سریع میدانند. تشریح و تعیین اهداف رسانه تا زمانی که تاثیر و کارآیی آن مورد ارزیابی قرار گیرد، یک طرح رسانهای در نظر گرفته میشود که تمام این فرآیند را میتوان مشتمل بر توجه و ارائه نتایج آن در مقیاس بزرگ دانست.
فرآیند طراحی رسانه با توجه به اهداف طرح و بودجه موجود آغاز میگردد که شامل تعیین تعداد افراد و مخاطبان و تکنیکها و روشهای دستیابی به آنها با استفاده از بودجه موجود است.
اهداف رسانهها تابع اهداف و راهبردهای تبلیغاتی هستند تا مستقیما آنچه که موردنظر تبلیغات است به دست آید.
باید به این مسئله نیز توجه داشت که آیا تبلیغات میخواهد آگاهی و توجه به علائم تجاری را افزایش دهد و افراد بیشتری را به مشاهده تبلیغ تشویق نماید یا این که میزان تاثیرگذاری آن را افزایش دهد. در نتیجه، اگر هدف رسانه، توجه به علائم تجاری باشد، باید فعالیتهای خود را بر پخش و گسترش عرضه تبلیغات متمرکز کند، در غیر این صورت، باید بر روی نفوذ و تاثیرگذاری بهتر و بیشتر تمرکز کند.
به تعداد افرادی که حداقل یک بار در برنامهریزی رسانهاین تحت پوشش قرار میگیرند، وسعت تراکمی یا فزاینده تبلیغات اطلاق میشود.
منظور از دامنه رسانه میتواند شامل موارد ذیل باشد:
منظور از تکرار عبارت است از:
آگاهی از یک علامت تجاری که در مراحل ابتدایی کار خود باشد، بسیار حائز اهمیت است، در نتیجه، دامنه، اهمیت بیشتری پیدا میکند. اگر علامت تجاری در مرحله تکامل باشد، تکرار تبلیغ، اهمیت پیدا میکند. اگر علامت تجاری در مرحله تکامل باشد، تکرار تبلیغ، اهمیت پیدا میکند و در نتیجه، تکرار، مهمتر است.
با این حال، در مرحله میانی، افزایش و گسترش دامنه و تکرار، دارای اهمیت هستند؛ وظیفه طراحی رسانه نیز برقراری توازن میان آنهاست.
به طور کلی، هدف طرح رسانه، توازن میان ترکیب دامنه و تکرار است، به طوری که حداکثر سود را به دنبال داشته باشد. با این اقدام، با افزایش بودجه رسانه، طرح، تبلیغات را به طور خودکار در اختیار مخاطب قرا ر میدهد. اما این اتفاق چگونه رخ میدهد؟
همان اندازه که گروههای متمرکز میتوانند مفید باشند، به همان اندازه هم نتایجی که از آنها عایدتان میشود باید به طرزی روشنبینانه گردآوری شوند. یادتان باشد اطلاعاتی که از گروههای متمرکز به دست میآورید معمولا بیشتر منفی هستند تا مثبت. چرا که نمونهگیری از عقاید معمولا کم است، یک گروه متمرکز، نشانگرهایی برای حقایق تلخ ارائه میدهد. نشانگرها میتوانند به حقایق منجر شوند اگر شما (دست کم در دو یا سه دوره) گروههای متمرکز را آزمایش کنید و نتایج همانندی عایدتان شود.
تحقیقات مناسب میتواند شما را از خطر از این شاخه به آن شاخه پریدن حفظ کند. میتواند برنامه ارتباطات شما را بیشتر مشخص کند پیام شما را درستتر به مقصد برساند. اما شرکتی که به طور منظم آمار میگیرد و هرگز تبلیغات نمیکند همان اندازه کار اشتباهی میکند که شرکتی بدون آمارگیری تبلیغات میکند.
برای آمارگیری و تحقیق، برنامهریزی کنید. بودجه برایش صرف کنید. برنامه زمانی به آن بدهید و یک ضربالعجل کافی برایش در نظر بگیرید تا نتایج مطلوب تبلیغاتتان را یک جا آورید. تحقیقات به روش درست، بازدهی باورنکردنی و نتایج ملموسی خواهد داشت که باید تبلیغات شما را بهبود بخشد.
تنها چیزی که در تبلیغات ثابت میماند، تغییر میکند. در جامعه تکنولوژی پرسرعت امروز، زندگی ما هر روزه دستخوش هزاران عامل است. حوادث، اقتصاد، دانش و… ما را تحت تاثیر قرار میدهند.
حتی رسانه به خودی خود بر ما اثر میگذارد. و شما از صبح امروز تا فردا، دگرگون میشوید.
آیا جای تعجب دارد که چرا تبلیغات باید پیوسته از این مورد تاثیر پذیرد؟ آنچه که دیروز کارآمد است، فردا به کار نمیآید. به همین خاطر است که مخاطبانی که به تبلیغات پاسخ میدهند بسیار گرانقدرند.
در اوایل دهه 1970، کارخانه ماشینسازی آمریکایی، ماشینهایی ساخت که از جانب عموم مورد تقاضا هستند: بزرگ و کم بازده. در هر حال، حوادثی مانند بحران نفت و استراتژیهایی مانند از رده خارج کردنهای برنامهریزی شده، و خرید عمومی آمریکایی دستخوش تغییر شدهاند. ماشینهای خارجی با بازدهی بالاتر و کوچکتر اکنون طرفدارهای بیشتری دارند. حتی با این که کارخانههای ماشینسازی آمریکایی تبلیغات خود را وسعت بخشیدهاند، پیامشان همان پیام قدیمی مانده است.
نه تنها مخاطب شما میتواند تغییر کند، بلکه رسانه تبلیغاتی شما هم ممکن است تغییر کند. زمان زیادی از رادیوی AM که بر خطوط امواج رادیویی حکمرانی میکرد، نمیگذرد. رسانه، تقاضای پرداخت حق عضویت برای مخاطبان خود را میکرد زیرا مخاطبانی داشت که حمایتش کنند. اما هر چه مردم بیشتر به سمت FM سرازیر شدند، AM سهم کمتری در بازار پیدا میکرد. اکنون نقشها تعیین شدهاند و FM سلطان مجموعه فرکانسهای رادیویی است.
تقریبا هر نوع سوالی را میتوان با انجام یک فعالیت آزمایشی به روشی ارزان و سریع پاسخ داد. و این راه پاسخ به پرسشهاست. چون با حدس و گمان پیرامون یک موضوع، چیزی عایدمان نمیشود. به سراغ حکم نهایی یعنی خریداران کالایتان بروید.
برای هر پروژهی جدید، مسئلهی فروش به روشی در آمدزا مطرح است. شما و دوستانتان ممکن است آن کالا را دوست داشته باشید اما شاید اکثریت مردم این چنین نباشند. شاید کالای رقیب شما بهتر یا ارزانتر باشد. مردم ممکن است یکبار خرید خود را انجام دهند و دیگر آن را تکرار نکنند. شاید دوام آن کالا بسیار بالا باشد. شاید کالای شما برای درصد کمی از مردم مناسب باشد، در نتیجه بیشتر تبلیغات به هدر میرود.
شگفتیهای بسیاری در تبلیغات وجود دارد. پروژهای که ممکن است شمابه آن بخندید، با موفقیت بزرگی همراه شود. این احتمال وجود دارد پروژهای که کاملا شما به آن ایمان دارید، به شکست بیانجامد. تمامی این مسائل به خاطر آن است که سلایق و علایق متفاوت از یکدیگرند. هیچ یک از ما نمیدانیم چه تعدادی از مردم، نظر نسبتا مساعدی به تبلیغات ما دارند.
در گذشته، تبلیغکنندگان بر اساس نظرات خود به فروش کالاها میپرداختند، بعضی نظرات و حدس و گمانها ممکن بود درست باشند و بعضی نادرست. در اینجا بود که فاجعههایی تبلیغاتی به وقوع میپیوستند. حتی آنهایی که با موفقیت رو به رو میشدند، کاملا در معرض خطر قرار میگیرند. آنها هزینهی پرداختی برای هر مشتری یا میزان فروش برای هر مشتری را نمیدانستند. زمان طولانی لازم بود تا هزینهی فروش دوباره برگردانده شود. هزینهای که هیچگاه بازنمیگشت.
حال بگذارید بگوییم که چه کار باید کرد. ما فروش خود را در مقیاس کوچک انجام میدهیم و هزینهها و نتایج آن به دقت بررسی میکنیم. هنگامی که ما بفهمیم هزینهی هزار مشتری چقدر است، قادر خواهیم بود هزینهی یک میلیون مشتری را محاسبه کنیم. هنگامی که بفهمیم آنها چه میخرند، در مییابیم که در مقیاس وسیعتر، خرید مردم چه خواهد بود.
ما میانگینها را در مقیاس کوچک به دست میآوریم و میتوانیم آنها را به مقادیر گستردهتر تعمیم دهیم. ما هزینههای خود را میدانیم، از میزان فروش با خبریم و از میزان سود و خسارت آگاهیم. ما میدانیم چه زمانی هزینههای ما به سود تبدیل میشوند. پیش از آن که به توزیع کالا بپردازیم، باید ثابت کنیم که روش کاری انتخاب شده، کاملا امن و بیخطر است. در نتیجه، امروز هیچگونه فاجعههای تبلیغاتی به وقوع نمیپیوندد که مسبب آن عامل انسانی باشد.
شاید ما بخواهیم پروژهی خود را در چهار یا پنج شهر به انجام برسانیم. در اینجا ممکن است برای شروع کار از یک نمونهی پیشنهادی یا بستهی رایگان استفاده شود. حال باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا مصرفکنندگان، آن نمونهها را میخرند. اگر میخرند، آیا ادامه میدهند؟ چه تعداد و چقدر میخرند؟ چه زمان طول میکشد تا هزینهی فروش به سود تبدیل شود؟
انجام چنین آزمایشی ممکن است بین 3000 تا 5000 دلار تمام شود. در این صورت، حتی اگر ثابت شود که کالای مورد نظر مشتریپسند نیست، سرمایهی هزینه شده به هدر نمیرود. به هر حال تعدادی فروش انجام شده است. تقریبا هر آزمایشی در زمان خود، کل هزینهی پرداخت شده را جبران میکند.
از آنجا که عکاسی دیجیتال و عکاسی عمومی در چاپ کتابهای ارزشمند، نقش مهمی برعهده دارند، ما در صددیم به نکات مهم مرتبط با چاپ دیجیتال، اشارهای داشته باشیم. عکاسان در این زمینه، بیشترین تجربه را دارند، چون گرفتن تصاویر چه با دوربینهای آنالوگ و چه با دوربینهای دیجیتال، تخصص اولیهی آنهاست. از طرف دیگر هنرمندان سنتی، خود را مشغول به دیجیتالسازی کار تمام شده میکنند و بیشتر تمایل دارند تا به حرفهایها مانند چاپکاران و عکاسان تکیه نمایند.
در نهایت، بسیاری از هنرمندان دیجیتال از دوربین (و اسکنر) برای وارد کردن عناصر تصویر استفاده میکنند و در مرحلهی بعد، از طریق رایانه، تغییراتی در آن اعمال مینمایند. در اینجا، دو روش اصلی برای ثبت تصاویر از طریق عکاسی وجود دارد: «عکاسی فیلم» سنتی و « ثبت دیجیتالی مستقیم».
هنوز بسیاری از عکاسان ترجیح میدهند که با فیلم کار کنند و سپس به روشهایی که توضیح داده شد، آن را اسکن نمایند. برای بسیاری از هنرمندان سنتی که طرحهای موجود را با فیلم بازآفرینی میکنند، با دوربین از یک اثر عکسبرداری میشود. این دوربین معمولا قادر است فیلمهایی در اندازههای بزرگ یا متوسط تولید کند. (معمولا اسکن نگاتیوهای رنگی سختتر است). سپس عکس گرفته شده در یک اسکنر پیشرفته اسکن میشود. مهارت و تسلط عکاس در زمینهی تطبیق درستی تصویر، نور و روشنایی، زمان نوردهی، فو، انتخاب فیلم و غیره، فوقالعاده مهم است. هنر عکاسی، به خودی خود یک هنر است و برای درست انجام دادن آن، به تجربه و آموزش کافی نیاز است.
ادامه مطلب
بعضی ادعا میکنند که شما میتوانید با کمترین وضوح تصویر هم کار اسکن را انجام دهید اما شما باید تنها در مراتبی از وضوح تصویری بصری کامل، اسکن کنید که بر اعداد صحیح تقسیم شدهاند (1،2، 3، 4، 5 و….). در نتیجه برای یک اسکنر با وضوح تصویر 600dpi، هدف این است که شما تنها با وضوح 75 یا 100 یا 150 یا 300dpi اسکن کنید. بعضی اسکنرها تنها این مقسوم علیهها را در قسمت پیش تنظیمات خود دارند و بعضی دیگر از اسکنرها این ارقام را با گزینههای دیگر ادغام میکنند. (شکل 4-3 را ببینید).
نظر آنها این است که یک مقسومعلیه صحیح کار دوباره نمونهگیری را آسانتر کرده و نتایج بهتری به همراه خواهد داشت زیرا شبکههای پیکسلی قدیمی و جدید همیشه به هم پیوسته و متصل هستند. در وضوح تصویر عدد بالاتر اسکن کنید و سپس از اندازهی آن بکاهید (دوباره نمونهگیری) و کمکم به اندازهی مورد نظر برسید. مثلا، در وضوح تصویر 600dpi اسکن کنید و سپس آن را دوباره نمونهگیری کنید تا 520dpi حاصل شود. مقسومعلیههای زوج 2، 4، 8 بهتر از مقسومعلیههای فرد مانند 3 یا 5 هستند اما در هر صورت هر مقسوم علیه صحیحی بهتر از دیگر ارقام مانند 333dpi است.
در اسکن تصاویر رنگی با وضوح تصویر بالاتر از 300dpi، به ندرت میتوان جزئیات بیشتر را دریافت کرد.
بزرگ کردن تصاویر، اگر حداقل درجهی بزرگنمایی بسیار زیاد باشد، به کیفیت آن آسیب میرساند. دو درجه بزرگتر کردن ممکن است قابل قبول باشد اما در سه درجه، کیفیت به طور محسوسی کاهش مییابد. بزرگ کردن فیلم بهترین و برترین روش است.
زمانی که شما متوجه شدید که هدف اصلی فیلم عکاسی مدرن این است که فیلم بزرگتر شده و اندازهی آن افزایش یابد، (شاید به استثنای موارد جزئی مانند اشعههای ایکس)، میتوانید ببینید که یک فیلم اسکن شده با وضوح تصویر 300dpi یا بالاتر تاثیر و نتیجهی خوبی به همراه دارد. وقتی شما به تصاویر بزرگ نیاز دارید تا در وضوح به شدت درجهبندی شده، در اندازهی بزرگ چاپ کنید، آن وضوح تصویر پیکسلهایی به وجود میآورد که به نحوی موثر بزرگنمایی لازم برای چاپ تصویر بزرگ شده را ممکن میسازد. اسکنرهای فیلم در حالی تصاویر بزرگ را به شما میدهند که در کیفیت مطلوب قرار دارند.
هر چقدر در مبحث اسکن فیلم پیش برویم، به پاسخ واحدی برای آن نمیرسیم؛ در این قسمت، انتخابهای مختلف و عقاید گوناگونی وجود دارد. بهترین پاسخ آن است که اندازهی تصویر اسکن شده باید متناسب با هدف مورد نظر باشد. در اینجا، مسئله این نیست که تصویر اسکن شده باید به اندازهی کافی برای انجام کار بزرگ باشد. آن چه مهم است این است که اگر تصویر بسیار بزرگتر از شرایط و امکانات باشد، عملا پا را از حد معمول فراتر گذاشتهایم. به غیر از زمانی که اندازهی تصویر را بزرگتر میکنیم، دلایل ظریف و موشکافانهای برای اسکن در ماکسیمم وضوح اپتیکال اسکنر وجود دارد. وگرنه، هنگامی که ماکسیمم وضوح، به طرزی غیرعادی، بالاست، مرحلهی میانی برای کارهای کوچکتر، آن است که اسکن در مقسومعلیه صحیح بزرگتر بعد از ماکسیمم انجام شود. اسکنر عملیات را در ماکسیمم یا در مقسوم علیه صحیح ماکسیمم، بهتر ساده میکند. سپس اندازهی کوچکتر تصویر مطلوب را میتوان در یک برنامهی ویرایش عکس، دوباره نمونهگیری کرد و به نتیجه مطلوب رسید. اسکن مقسوم علیه عدد صحیح، عامل کوچکی است اما اغلب در بهبود کیفیت، تاثیر میگذارد. در نتیجه، ویرایشگر تصویر، بهتر از اسکنر، کار نمونهگیری را انجام میدهد.
بله، در اسکن با وضوح بالا، به حافظهی زیادی نیاز است. این در حالی است که معمولا، کیفیت، حرف اول را میزند و تصاویر بزرگ، حافظهی وسیعی را اشغال میکنند و بدین ترتیب، رایانه با مشکل مواجه میشود. میزان مصرف حافظه برای یک تصویر با مربع وضوح تصویر افزایش مییابد. هنگامی که شما وضوح اسکن را در عدد 2 ضرب میکنید، میزان فضای لازم برای حافظه، چهار برابر میشود. با افزایش حافظه، اندازهی فایل هم بزرگتر میشود. یک نگاتیو 35 میلی متری اسکن شده در وضوح 2700dpi و در مد 16 بیتی، به اندازهی 5/55 مگابایت، حافظه نیاز دارد. اسکن dpi 5400 همان نگاتیو و در همان مقیاس، یک حافظهی 2/222 مگابایتی را اشغال میکند.
خود کالا باید بهترین فروشندهی خود باشد. نه تنها خود کالا بلکه فضا و تاثیر ذهنی آن نیز میتواند به بالا رفتن میزان فروش کمک کند. در این صورت، نمونهها از اهمیتی فوقالعاده برخوردار هستند. این نمونهها هر چقدر هم که گران باشند اما میتوانند ارزانترین روش فروش را در اختیار تبلیغکنندگان قرار دهند.
یک فروشنده باید همانند یک تبلیغکننده، نمونهی تبلیغاتی خود را همیشه و همه جا به همراه داشته باشد.
نمونهگیری و ارسال نمونه، تنها به تولیدات و کالاهای کوچکی مانند مواد غذایی یا کالاهای خاص محدود نمیشود. میتوان از آن به روشهای گوناگون برای تولیدات مختلف استفاده کرد.
نمونهها، موارد مصرف متعدد و با ارزشی دارند. آنها فرد را قادر میسازند تا از واژهی «رایگان» در تبلیغات استفاده کند. این واژه، تعداد خوانندگان را افزایش میدهد. اکثر مردم میخواهند در مورد هدیهی عرضه شده بیشتر بدانند اغلب آزمایشها نشان میدهند که نمونهها با افزایش دادن تعداد خوانندگان آگهیهای تبلیغاتی، هزینه خود (و حتی چند برابر آن) را در میآورند. یک نمونه، فرد را به عمل وا میدارد. شاید خوانندهی آگهی شما، نسبت به مسئلهی خرید متقاعد نشده باشد. اما او آماده است تا دربارهی کالایی که شما عرضه میکنید، بیشتر بداند. در نتیجه او، یادداشت آگهی شما را میبُرد، آن را در گوشهای میگذارد و چند روز بعد با شما تماس میگیرد. بدون این برگه یادداشت، این احتمال وجود دارد که او همه چیز را به سرعت فراموش کند. بدین ترتیب، شما نام و آدرس کسی را که به محصولات شما علاقهمند است را دارید. شما میتوانید استفاده از کالایتان را با او شروع کنید. شما میتوانید اطلاعات کاملتری در اختیار او قرار دهید و نتایج را پیگیری نمایید. این احتمال وجود دارد که تا شش بعد، خواننده دوباره یکی از تبلیغات شما را نخواند. ردپای شما ممکن است به دست فراموشی سپرده شود. اما هنگامی که او برای شما مینویسد، شما این شانس را دارید تا هر آنچه را که میتوانید، به انجام رسانید.
گاهی اوقات، یک نمونهی کوچک، یک آزمایش خوب نیست. در این صورت، ما به فروشنده سفارش یک بستهی کامل را میدهیم.
ممکن است شما بگویید این اقدامات هزینهبردار است اما برای دستیابی به اهداف مورد نظر مقرون به صرفه به نظر میرسند.
آیا استفاده از تصاویر هنری بهتر است یا تصاویر ساده و معمولی؟
بعضی تبلیغ کنندگان تا 2000 دلار برای هر طرح میپردازند. آنها فضا را گران میشمرند اما در مقایسه هزینهی هنر ناچیز است. در نتیجه آنها بهترین ارزش و بهای هزینهی مربوطه را در نظر میگیرند.
اما بعضی دیگر میگویند که تنها افراد کمی، شم هنری دارند. آنها با کاهش هزینهها، نظرات خود را به خوبی به نمایش میگذارند. اغلب تبلیغکنندگان فروشهای مکاتبهای از این دسته هستند. باید گفت که سود حاصل از تصاویر هنری تقریبا معادل سود حاصل از تصاویر معمولی است ولی در عمل هزینهی آمادهسازی آنها کاملا متفاوت است.
آیا هر آگهی باید تصویر جدیدی داشته باشد؟
یا یک تصویر را میتوان تکرار نمود؟ این موضوع، یکی از موضوعات بحث برانگیز است و هر گزینه، طرفداران بسیاری دارد. احتمال آن است که تکرار یکی از راههای صرفهجویی است چون ما همیشه با مشتریان جدید رو به رو هستیم. این احتمال هم وجود دارد که آنها تصویری را که قبلا دیدهاند به یاد نمیآورند.
آیا تصاویر رنگی بهتر از تصاویر سیاه و سفید عمل میکنند؟
با توجه به شواهدی که ما جمعآوری کردهایم، همیشه وضعیت این چنین است. اما همچنان استثناءهایی وجود دارد. بعضی مواد غذایی در تصاویر رنگی بهتر به نظر میرسند. تصاویر رنگی مربوط به دسرها، پیشغذاها و غیره سود بهتری به همراه میآورند. اما اگر از رنگ برای سرگرم کردن و جلب توجه استفاده شود، وضعیت چنین نخواهد بود. یک تصویر رنگی ممکن است هزاران نفر را جذب کند اما تعداد خریداران واقعی آنها کم باشد، تبلیغات جایگاه سرگرمی نیست.
کارهایی که شما انجام میدهید ممکن است دو پیامد برای شما داشته باشد. میتوان کارهای دیگری نیز انجام داد تا نتایج به دست آمده را تقویت کرد. آنچه مهم است این است که چگونه میتوان به بهترین نتایج دست یافت.
اقدامات بسیار پرهزینه
در تبلیغات، امکان اجرا و به کارگیری بسیاری موارد وجود دارد که انجام آنها مستم به کارگیری هزینهی هنگفت است. به همین دلیل هر پروژه و روش باید از نظر هزینهی مصرفی و نتیجهی حاصله مورد بررسی قرار گیرد.
غلامرضا شجاع مدیرعامل تعاونی لیتوگرافان طی نامه ای از کاندیداهای هیئت مدیره و بازرس اتحادیه چاپخانه داران خواست تا اخلاق مداری را پیشه کنند از اقدامات و حرف های تخریب کننده رقبان خود دوری کنند.
در این نامه شجاع خاطرنشان کرد که به هیچ عنوان در انتخابات اتحادیه چاپخانه داران دخالتی نکرده و هیچ شخص یا گروهی را تایید یا رد نمی کند درست بر خلاف انتخابات لیتوگرافان که به گفته ایشان افرادی در جهت تخریب کاندیداهای این صنف بودند.
در پایان از چاپخانه داران خواست تادر این انتخابات شرکت کنند و از جانبداری کاندیدای مورد نظرشان اخلاق را مد نظر داشته باشند.
متن نامه ایشان به صورت کامل چنین است:
سلام واحترام
خدمت همه دوستان کاندیداهای محترم
هییت مدیره و بازرس اتحادیه چاپخانه داران تهران
همه عزیزان بزرگوار کاندیدا را به اخلاق مداری و دوری از اقدامات و حرف هایی که موجب تخریب و مخدوش شدن رقیب و انتخابات می شود دعوت می کنم .
برادران کاندیدا و توانمند به ارایه برنامه های خود برای آینده اتحادیه بپردازند و با مطالعه کتاب قانون نظام صنفی از شعار و وعده هایی که در چهار چوپ قانون دیده نشده پرهیز کنند، و اگر خدمت و برنامه ای خارج از وظایف هییت مدیره به صورت همت عالی دارند با توجه به توان کم مالی اتحادیه ها خدای نکرده شعار تو خالی نباشد .
بهر جهت بنده برخلاف عمل غیر حرفه ای قبلی ها که در انتخابات اتحادیه ما دخالت و اطلاعیه دادند و جانبداری ناحق کردند به هیچ عنوان هیچ شخص یا گروهی را تایید یا تکذیب نمی کنم و به خودم اجازه نمی دهم گروه فضای مجازی مسئولین و تشکل های صنعت چاپ ، بسته بندی ، نشر ، کاغذ و کارتن و مطبوعات و سایت معتبر شرکت تعاونی لیتوگرافان محل تبلیغ به نفع یا علیه کاندیداهای محترم قرار گیرد .
همچنین با آرزوی موفقیت برای کلیه هواداران ، خواهران و برادران تقاضا دارم در طرفداری از کاندیداهای مورد نظرشان در انتخابات اخلاق و شأن بزرگ این فرا صنعت کشور را مد نظر داشته تا در آینده شرمنده افراد منتخب و هییت مدیره جدید واقع نگردند .
١٣٩٨/٤/٢
غلامرضا شجاع
مدیر عامل شرکت تعاونی سازندگان کلیشه ، لیتوگراف ، مهر و پلاک و چاپ اسکرین
درباره این سایت